Monday, August 13, 2007

Soulfly


سولفلای

یه طورایی میشه اینارو Slipknot دوم دونست. گروهی که تو سال 1997 تشکیل شد توسط Max Cavalera .
•Cavalera از اعضای گروه Sepultura بود. یه گروهه برزیلی متال. یه گروههی که سبکشونو Heavy ، Speed و Death متال دیده بودیم. Cavalera در اواخر سال 1996 از این گروه خارج شد و به سرعت اقدام به پایه گذاری گروه Soulfly کرد. Cavarela در حالی گروه Soulfly رو تاسیس کرد که درگیر مسایل مربوط به مرگ فرزندش Dana Wells بود. خود وی یکی از دلایل تاسیس گروه رو برای آرامش بخشیدن و ارضای روحی خودش بعد ار مرگ فرزندش میدونه. گروه با نوازندگی Roy Mayorga نوازنده درام و Jackson Banderia نوازنده دوم گیتار. Soulfly اولین اثر خودش رو 1 سال بعد از تاسیس یعتی در سال 1998 منتشر کرد! آلبومی با نام خود گروه ، یعنی Soulfly .
•دومین آلبوم آنها در سال 2000 روانه بازار شد. کاری بسیار ضعیف از گروه Soulfly با نام Primitive ، تا حدی که باعت اعتراض شدید هواداران گروه به آنها خصوصا به Cavalera شد. اما Cavalera ادعا میکرد این شیوه کاریه که خود وی و گروه به اون علاقه دارند. کاره بعدی گروه در سال 2002 Release شده. البومی با نام III که در سطحی بالاتر از Primitive قرار داده شده. اما بازهم اونو یه کاره خوب در این سبک نمیدونن.
•Cavalera قبل ار تاسیس Soulfly به خوبی در گروه Sepultura که اونو یکی از بهترین گروههای متال میدونن ( خصوصا با آلبوم Chaos A.D که البته مخالف زیاد داره این قضیه ) شناخته شده بود. در این گروه وظیفه نوازندگی گیتار و خوانندگی گروه را به عهده داشت. درست چند ساعت قبل از روی Stage رفتنش به همراه گروه Sepultura در انگلیس خبر مرگ پسرش به دستش رسید ، بلافاصه گروه رو ترک کرد و به آمریکا برگشت برای پیگیری مسئله قتل فرزندش. چندی بعد باقی ماندن در گروه Sepultura رو خیانتی بزرگ به فرزندش دونست و به شکل بدی گروه رو ترک کرد!
•بعد از تاسیس Soulfly هواداران Cavarela همچنان به وی علاقه مند بودند ، اما پس از دومین آلبوم خودشون که کارشناسان اونرو کاره بسیار ضعیفی از گروه میدونن از وی جدا شدن. عده بر این عقیده هستند که این کار گروه ( Primitive ) رو میشه یه کاره Nu-Metal تلقی کرد! خصوصا بر تکیه بر اشعار. همچنین Cavalera به صورت مهمان در آلبوم Around the Fur از Deftones هم خواندگی و هم نوازندگی گیتار کرد. در سال 97 در یک برنامه تلوزیونی برای سرزمین مادری خود یعنی برزیل هم خواند.
•آهنگهای Soulfly عموما تو یه مایه هسنتد. آهنگاهی با دست مایه های خشن. آهنگهایی که در کارهای Slipknot شبیهشون رو دید. Soulfly از نظر شخصیه من چندان گروه دلچسبی نیست. یه گروه معمولیه متال که از نظر صاحب نظران چیزی چندانی برای ارایه نداشته تا حال حاضر . بر این عقیده بودن که Cavalera با باقی موندن و ادامه کار در Sepultura مسلما ادامه کاره بهتری رو پیشه رو داشت.

Slayer


اسلیر

زمانی که اسم سرعت در سبک متال پیش می آید همه نام Kerry King و به دنبال آن هم همه از گروه Slayer نام مي برند. گروهي که شايد بتوان گفت Speed Metalرا معرفي کرد. Speed Metal در دهه 80 بوجود آمد.این سبک سريع ، و در عين سرعت خواستار تکنيک بالاست. گروههايي که در اين سبک کار مي کنند معمولا بايد در عين سرعت ، نوازندگاني تکنيکي داشته باشند. Slayer نمونه کامل این گروه ها می باشد. زیرا در عين سرعت بسيار تميز کار مي کند.این گروه ازنظرسازبندی مانند گروههاي قبل از دهه 90 می باشد. يک گروه سريع و خشن... گروهي که اشعار و آهنگ هایش خيلي زيباست.Slayer گروهي است که در سال 1982 توسط Kerry King شکل گرفت. گروهي که می توان از آن به عنوان نمونه بارزThrash Metal و Speed Metal نام برد. گروهي بسیار سريع با خواننده اي که صدايي قوي و در عین حال زيبا داره! ما در بعضی ازآهنگ ها سبک آنها را Death Metal هم ديديم، از خشونت آهنگهای آنها می توان به اين نتيجه رسيد. Slayer را در ابتدا با بازنوازي آثار پايه گذاران متال مثل IronMaiden و Judas Priest شروع کرد. اما اين چيزي نبود که خيلي باقي بماند. چون آن ها به اين نتيجه رسيده بودند که با ترساندن و اداي شيطان در آوردن نه خودشان را می توانند راضي کنند و نه هواداران خود را. چون اين دو گروه در حال حاضر هم با کلفت کردن صدا ها یشان و نشان دادن شيطان در Video هاشون سعي بر ترساندن دارند. چيزي که بلک متال هم باآن شکل گرفت. اما اين ديگر Slayer رو راضي نمي کرد. پس Slayer با استفاده از خلاقيت ، خود را به همه معرفي کرد.Slayer بنا بر گفته هاي اعضای گروه و چيزي که از آثارشان بر مي آید ، سعي و پافشاري بر 3 چيز داشتند: مرگ ، آثار بد جنگ و ترس از جهنم.این ها را می توان براحتي در ريتم آهنگهای آنان ديد. آهنگهای سريع و خشن. اشعار آن ها هم نمايانگر همين موضوع می باشد.Slayer و نوازنده هایش خيلي زود توانستند خودشان را نشان داده و به هوادارانشان معرفي کند. اين موضوع را می توان مديون گيتاريست و پايه گدار گروه دانست . Kerry King که از سريعترين گيتاريست هاي الکتريک می باشد، او خود به صورت تکنيکي ساز مي زند و گاه حمله هاي واقعا سريعي به گيتار مي کند و در عرض يک ثانيه آرام مي شود. در آثار Slayer اين سرعت ، تکنيک و همينطور قدرت فضا سازي با گيتار الکتريک رو می توان لمس کرد.آلبوم Reign in Blood و South Of Heaven از نظر هواداران گروه از بهترين آثار گروه می باشد. آهنگ هاي آنها سريع و در عين حال زيباست. اما چيزي که اين دوآلبوم را با باقي آثارشان متمايز کرده است متن اشعار بسيار قوي اين دو آلبوم است .Regin In Blood از نظر سرعت و زيبايي بقدری عالي کار شده که عده اي این آلبوم را بهترين آلبوم Speed Metal می دانند، خصوصا آهنگ Raining Blood از این آلبوم را.Slayer به علت سرعتی که در گیتار زدن دارد بارها وبارها گیتاریست خود را عوض کرده. به طوری که می توان گفت که درام زدن برای slayer کار هر کسی نیست. البته slayer هیچ گاه از این تغییر دادن درامر ضرری نکرده.يکي ديگر از آهنگهاي معروف Slayer آهنگ Angel Of Death می باشد. آين آهنگ باعث رسوايي جهاني براي مرجع خودشان يعني Joseph Mengele يا همان دکتر نازي شد. کسي که مرتکب بي رحمي هاي بسيار بزرگي بر عليه بشريت شده بود.

SlipKnot


اسلیپ نات

Slipknot یه گروه nu-metal و 9 نفره‌ای می‌باشد که در Des Moines, Iowa بوجود آمد. گذشته از نام‌های واقعی‌شون، اعضای گروه از شماره‌ی 0 تا 8 هم نامگذاری شده‌اند. Slipknot با موسیقی توانمند و اجرای قوی‌ که داره، در حال حاضر یکی از محبوب‌ترین گروه‌ها از لحاظ Contemporary music scene نمایش موسیقی معاصر می‌باشد. آلبوم‌ها و موزیک ویدئو‌های این گروه به موفقیت تجاری بالایی رسدند، همچنین این گروه نامزد دریافت جایزه‌ی Grammy در قسمت بهترین آهنگ و گروه Heavy Metal و Hard Rock شد. این گروه، معروف به داشتنِ شمایل عجیب‌وغریبه: اعضای گروه یونیفرم‌های شبیه به هم می‌پوشن [روی بعضی از آن‌ها بارکدهایی چاپ شده] و هر کدام داری ماسکی هستن. گروه در سال 1995 تشکیل شده و اولین دموی خود بنام Mate.Feed.Kill.Repeat را در سال 1996 منتشر کرد. این آلبوم شروع خوبی برای گروه بود و توجه چند کمپانی بزرگ رو به خودش جلب کرد. سرانجام Slipknot با Roadrunner Records قرارداد بست و اولین آلبوم اصلی خودشون که هم نام خود گروه هست رو در June سال 1999 منتشر کردند. این آلبوم برای گروه موفقیت‌آمیز بود و یکی از منتقدان در مورد گروه گفت: «Slipknot یه چیزه دیگه‌اس و با بقیه کاملا فرق داره، اونا واقعا عالی هستن.» برگذاریه تور‌های زیاد [از جمله شرکت در فستیوال Ozzfest در سال 1999] باعث شد گروه طرفداران زیادی پیدا کنهبه دنبال اولین آلبوم، Slipknot آلبوم بعدی بنام Iowa رو در سال 2001 منتشر کرد و فراتر از حد انتظار در همان اوایل انتشار در مکان سوم جدول Billboard قرار گرفت. گروه برای تبلیغ آلبوم دوباره دست به برگذاریه تورهای سخت و فشرده زد بعد از یک وقفه‌ی 2 ساله، گروه در سال 2001 دوباره گرد هم جمع شدند و شروع به ضبط آلبوم جدید کردند آن هم با یکی از مشهورترین تهیه‌کننده‌های جهانی بنام Rick Rubin که با کسانی از جمله Johnny Cash گرفته تا Beastie Boys و Slayer کار کرده بود. گروه، سومین آلبوم خود بنام Vol. 3 (The Subliminal Verses) رو در May سال 2004 منتشر کرد. بیشتر مقالات انتقادی در مورد این آلبوم مثبت بود. New Musical Express نوشته بود: «دست کم دو سوم آهنگ‌های این آلبوم دارای عناصر speed metal می‌باشد». این آلبوم در جداول Billboard دوم شد. از چندتن از اعضای گروه با صورت بدون ماسک عکس گرفته شده، از جمله: Corey Taylor [خواننده] و James Root [گیتاریست] که در گروه Stone Sour هم فعالیت می‌کنند، Joey Jordison [درامر] با گروه جانبی خودش بنام Murderdolls، Shawn Crahan [نوازنده‌ی اسباب کوبه‌ای] با گروه To My Surprise، Mick Thomson در مجله‌ی Total Guitar، و Paul Gray [بیسیست] که عکس از او بخاطر ارتکاب جرم در اداره‌ی پلیس گرفته شده. منتقدان در قراردادن Slipknot در یکی از سبک‌های nu metal / mallcore یا سبک‌های دیگر اختلاف نظر دارن. در واقع هنوز بر سره اینکه موسیقی این گروه در چه دسته‌ای قرار داره اختلاف نظر وجود داره .منتقدان بر سره مواردی که در زیر اشاره می‌کنم بر سره Theme‌ها و آلات موسیقی که Slipknot از اونا استفاده می‌کنه بخصوص نادر بودن guitar solos در قطعات، در استفاده از turntables و رپ‌خوانی که نشون می‌ده این گروه به گروه‌های nu metal شبیه. استخوان‌بندیه آهنگ‌ها ساده هستند و اغلب محدود می‌شن به دو نت در هر Riff قطعه‌ای که همینطور در حال تکرارشدن است]. اما برعکس، پشتیبانانِ Slipknot می‌گویند که اکثریت موسیقی اونا فاقد ترکیبات Lyrical بر پایه Rap می‌باشد اگرچه تاثیرات رپ در بعضی از اولین کارهای ان‌ها مشهوده .اضافه بر این بیشتره تنظیمات الات موسیقیه آن‌ها از نوع nu metal نیست. با انتشار اخرین آلبوم، " Vol. 3: The Subliminal Verses"، طرفداران احساس کردن که با اضافه‌شدن Solo‌ها، بحث در مورد سبک گروه، آروم بشه. اگرچه گفته می‌شه این یک تغییر هشیارانه برای ادامه‌ی موفقیت تجاریه گروه بود. سبک خواندن و Vocals گروه بیشتر به Hardcore نزدیکه تا Metal. به نظر بعضی‌ها، اضافه‌کردن سلو‌ها در آلبومِ اخر بعلت تعویض تهیه‌کننده می‌باشد چون سلوها در کارهای اولیه Slipknot خیلی کم بودند. اما بحث و مناظره در این مورد ادامه دارد .بعضی از مخالفان، Slipknot رو به صادق نبودن و بی‌ریا نبودن در موسیقی‌شون، اجراهای خشن در صحنه، جیغ‌کشیدن فقط برای فروش بیشتر آلبوم‌ها و نه بخاطر اینکه اونا مخالف دنیا هستن. یک مخالف می‌گوید: «Slipknot مثله خواهر کوچولو‌ی ماها دوست داره جیغ بکشه، جیغی که بلند و خشن و در عین‌حال رنجش‌آور است. همیچنین گفته می‌شه که گروه برای بازاریابی و کسب موفقیت تجاری بیشتر، دست به نمایش‌های عجیب غریبی می‌زنه. ولی با این حال بعضی استدلال‌ها مبنی بر این هست که گروه از این نظر با گروه‌های متال دیگه، هیچ فرقی نداره و این یک تصویری هست که امروزه در بیشتره گروه‌های مهم دیده می‌شه. گفته می‌شه در بعضی از اشعار مثله " If you're 555 then I'm 666! What's it like to be a heretic"، قصد و نیت شیطانی وجود داره، اما با این وجود، اعضای گروه این اشعار رو صرفا بخاطر بازاریابی قلمداد می‌کنن.

DIMMU BORGIR


دیمو بورگر

در سال 1993 کار خود را شروع کرد.در ابتدا Erkekjetter Silenoz گيتار، Shagrath خواننده و Tjidalv هم گيتاريست و هم درامر گروه بود و Aarstad کيبرد و Tristan بيسيست گروه بودن. ارنجي که باراها تغيير کرد. نواي کيبرد در آهنگ هاي گروه زيبايي او رو افزايش ميده حتي خيلي جاها هدايت کار رو به دست ميگيره ، تا جايي که گيتاريست ها در امتداد اون ميزنن. خيلي جاها کاملا بر عکس. کيبرد در امتداد گيتارها کار ميکنه با اين وجود DIMMU BORGIR عظمت و بزرگي خاصي در موسيقي بلک متال جهان دارد. ابتدا اشعار رو به زبان نروژي نوشته شده بودند که بعد به زبان انگليسي تبدبل شد چون DIMMU ميخواست کاري جهاني ارائه بده. مانند همه گروه ها ابتدا با دادن يک DEMO کارشون رو آغاز کردند. درسته که اين DEMO راضي کننده نبود ولي در کنسرت ها و اجرا هاي زنده تونست نامي از خود بجا بزاره تا جايي که اولين کار رسمي خود رو به نام FOR ALL TID منتشر کردند که از نظر تاکتيک مورد قبول بود. گروه بعدها البوم For All Tid رو با اضافه کردن يک Track به آلبوم قبلي دوباره منتشر کرد. در همين زمان روي آلبوم بعديشون کار ميکردن. آلبوم Godless Savage Garden که ضعيف تر از کارهاي بعدي گروه بود.

اونها کنسرت هاي زيادي بخصوص در اروپا اجرا کردند. ديگه DIMMU جاي خودشو بين طرفداران باز کرده بود. تمام سعي بر آلبوم بعدي بود. Enthrone Darkness Triumphant.... کار بعدي بود که بهترين آلبوم گروه چه از نظر هواداران و چه از نظر تکنيک. از تمام کارهاي قبلي بهتر و پرفروش تر که چند هزار نسخه آن فقط در نروژ فروخته شد.کار بسيار زيبايي است که به عقيده هواداران و منتقدان از بزرگترين کارهاي Scandinavian metal که تا الان وجود داشته ميباشد. DIMMU با اين آلبوم ديگه کامل شناخته شده بود. بعد از اين ارنج گروه تغيير کرد. عوض شدن کيبرديست گروه به دليل مشکلات داخلي با يه نوازنده زن که دوام چنداني نداشت و ترک درامر به خاطر بچه دار شدن! جاي درامر قبلي گروه دراميست آن زمان Cradle Of Filthجاي اونو گرفت و اين DIMMU BORGIRعمل باعث بهتر شدن کار گروه شد به خاطر خشونت ذاتي و قدرتي که در نوازندگي اون وجود داشت. محکم، خشن و زيبا. اين گروه تقريبا با باقيه گروههاي Black/Death فرق داره مثل DEATH و METALLICA در سبک خودشون. و ميشه اينو مديون کيبرد ، و خواننده گروه دونست. گيتاريستهاي گروه به واقع زيبا کار ميکنن. به اقتضاي آهنگ در طول کار سرعتشون کاملا در نوسانه.
DIMMU يکي از بهترين گروه هاي نروژ است. گروهي که در نوع خودش چيزي متفاوت از BLACK\DEATH رو نشون داد طوري که حتي کساني که طرفداره BLACK\DEATH نيستند باهاش حال ميکنند. DIMMU BORGIR رو ميشه نمونه درست و خوب BLACK\DEATH دونست.

Fear Factory


فیر فکتوری

سال 1990 ودر لس آنجلس، بارتون سی بل به عنوان خواننده ریموند هر را به عنوان نوازنده پرکاشن، داچ لورد دینو کازارس به عنوان نوازنده گیتار با هم پایه های فیر فکتوری را می ریزند. پس از اجرای چند تراک متال با یک کمپانی بزرگ قراردادی امضاء می کند و اولین آلبوم خود را با نام new machine of a در 1992 منتشر می کنند که در این آلبوم آندرو شیوس به عنوان نوازنده جدید باس با آن ها همراه می شود. سال 94 کریستن اُلد ولبرز جایگزین شیوس می شود و در سال 95 گروه دومین آلبوم خود را با عنوان Demanufacture منتشر می کند که دو سال بعد رمیکس از آن ها منتشر می سازد سال 96 به جای دیه گو، استسو توشا وارد گروه شده و پس از آن که مدتی از کار گروهی خبری نبود سرانجام در سال 1998 برای ارایه آلبوم Obsolete گرد هم می آیند. فیر فکتوری با این رکورد وارد شییوه ای جدید از متال آلترناتیو می شود و با شرکت در مراسم ozzfest سال 99 شهرتی به هم میزند. آلبوم بهدی آ نها با عنوان Difimortal در سال 2001 منتشر شد و وارد چهل لیست آلبوم برتر سال می شود اما خواننده گروه یعنی بل تصمیم به جدایی از گروه گرفته و مارچ همان سال از سایر اعضا جدا می شود این که از پس فیر فکتوری باید بدون او ادامه دهد ترس را وارد اعضای گروه می کند اما ضبط و پخش موفقیت آمیزی دموی concrete شک همه را برطرف می کند.

Children Of Bodom

چیلدرن آو بودوم

Children Of Bodom گروه ملودیک دث و اکستریم پاور متالی که در سال 1993 در فنلاند تشکیل شد . اسمش به یکی از بزرگترین کشتارها در تاریخ اسکاندیناوی بر میگرده . گروه با نوازندگی گیتار و خوانندگی Alexi Laiho و درام Jaska Raatikeinen تشکیل شد و به تدریج لید گیتاریست Alexander 'Ale' Kuoppala , بیسیست Henkka Blacksmith و نوازنده کیبورد Janne Wirman به گروه اضافه شدند . نوازندگانی قوی که با توجه به کشورشان و خصوصیات منطقه اسکاندیناوی مانند خیلی از گروههای دیگه بلک در این منطقه Scandinavian Black Metal هستند اولین آلبوم گروه در سال 1998 و با نام Something Wild ارائه شد . این آلبوم به قدری قوی ارائه شد که بسیاري از جمله شنوندگان عادی , صاحبنظران , هواداران گروه رو به خود جلب کرد . این آلبوم به سرعت مورد توجه عموم قرار گرفت خصوصا به دلیل توانایی های منحصر به فرد نوازندگان گروه . استفاده از یک گیتار نوازی سریع و با تکنیک اولین البوم گروه رو به قدری قوی عرضه کرد که به عقیده کارشناسان Progressive Black Metal را به طرز قوی جزو بهترین های متال معرفی کرد و بسیاری از مخالفین بلک را تحت تاثیر این سبک قرار داد . این اثر با بسیاری از نقدهای خشن و دور از واقعیت هم روبرو شد . نوازندگی Jaska Raatikainen رو در این آلبوم عالی به شمار آوردند و به نوعی در برخی از آهنگها او رو پیش برنده کار میدونند خصوصا در آهنگهایی مثل Lake Bodom و Red Lights In My Eye . کوتاه بودن زمان این آلبوم که حدود 35 دقیقه هست رو بزرگترین مشکل آلبوم میدونند . کار بعدی گروه در سال 1999 و با نام Hate breeder عرضه شد و به عقیده کارشناسان کاری سریعتر , قوی تر و سنگین تر از کار قبلی گروه بود . در دید کلی آلبوم رو بلک به حساب میارند اما شیوه خواندن خواننده گروه رو بیشتر نزدیک به Melodic Death Metal میدونند . دقیقا چیزی که گروه و هوادارانش اون رو بیشتر دوست دارند .



Sunday, August 12, 2007

Lord Marilyn Manson


مرلین منسون


در بسياری ازسايت ها و مجلات و ... بيوگرافی هايی را درباره منسن می نويسند كه البته بسياری از آن ها بجز مشتی دروغ چيز ديگری نيست . ولی در اينجا اطلاعاتی واقعی درياره او وجود دارد .مرلين منسن متولد 5 جون سال 1969 است . نام واقعی او برين وارنر(Brain Warner) است . او در خانواده ای متوسط در كانتون زندگی می كرد . نكته جالب اينكه او در يك مدرسه مذهبی ( مسيحی) تحصيل می كرد . او در دهه هشتاد برای موسيقی راك نقد می نوشت و همگان در جريان ايراد گرفتن او از آزی آزبورن و كل كل مرلين با او و شكست آزبورن هستند . بگذاريد برايتان به نقل از يك مجله داخلی (ايرانی) بگويم كه در جلسه كل كل اين دو غول موسيقی راك مرلين در جواب سوالی از سوی آزبورن گفت (كسی كه خودش را برای موسيقی می كشد همان بهتر كه زنده نباشد ) . و باعث شده كه هم اكنوز آزبورن خانه نشين گردد . منسن در سن 18 سالگی به فلوريدا رفت و شروع كرد به نوشتن داستان و شعر و تلاش كرد كه آن ها را منتشر كند . ولی به اين كار ادامه نداد . بعد از آن با شخصی بنام Scott Mitchell ملاقات كرد كه در آن موقع برای گروهی گيتار می زد زندگی هنری منسن از آن زمان آغاز شد . منسن نامش را از مخلوط كردن دو نام آورده است . نام كوچك او يعنی مرلين را از نام بازيگر زن معروفی بنام Marilyn Monroe گرفته و نام كوچكش را از يك رهبر مذهبی نچندان معروف بنام Charles Manson گرفته است . او در وقت های آزادش نقاشی می كند و می نويسد. همچنين او دارای يك كلكسيون از اعضای مصنوعی بدن انسان است و به اين كار بسيار علاقه دارد . نام گروه او كه در سال 1990 درست كرد در ابتدا The spooky kids بود ولی بعدها گروه او بی نام گشت و تنها نام مرلين منسن ذكر می شود . خانه او در لوس آنجلس است كه يك بار هم از آن بعنوان استوديو برای ضبط آهنگ هايشان استفاده كردند . اصطلاحی برای طرفداران مرلين وجود دارد : Marilyn Manson look كه منظور از آن چشم منسن است كه در آن لنز قرار داده . به هر حال مرلين اولين آلبوم خود را در سال 94 با نام smells like children ارائه كرد . پس از آن هم آلبوم های زيادی ارائه كرده . او در هر آلبوم سبك اثر را و نوازندگان را تغيير می دهد اساسی .منسن خواننده ايست كه در دهه 90 با ظهور ناگهانی خودش روح تازه ای در كالبد در حال زوال موسيقی راك دميد و با صدای سازهايی كه بيشتر به صدای ارواح شبيه بود سبك تازه ای را به دنيای موسيقی معرفی كردند و بعدا اين سبك مورد تقليد گروههای زيادی قرار گرفت .منسن يك خواننده ی antichrist است و دارای فلسفه ای منفی باف است(در رابطه با دنيا) كه شايد بی شباهت به فلسفه ی بودا برای رياضت كشيدن و نيچه يا موريس مترلينگ نباشد.راستی به قدرت خيره كننده اجراهای زنده مرلين منسن توجه كرده ايد ؟ واقعا تسلط خاصی لازم است كه در هنگام اجرا به بداهه گوئی پرداخته قسمت هايی از ترانه هايش را تغيير دهد . واقعا هنجره ای طلايی برای آنچنان اجرايی لازم است .درباره شعر های منسن بايد گفت هميشه در بين اين شعرها با غافلگيری مواجه می شويم كه انسان را به تفكر مجبور می كند . همين حالت در ترانه های او كاملا مشهود استچرا مرلین منسون صورتش را اینگونه درست می کند ؟آيا غير از اين است كه در دنيايی ديگر كه ما قادر به ديدن آن نيستيم بر اثر هر گناه صورت ما كريه تر می شود ؟ اينچنين صورتی برای منسن نيز بعلت گناهان ناخواسه ايست كه انسان مرتكب گرديده . البته بايد قبول كنيم كه اگر كسی می خواهد حرفش را بزند و صدايش را به گوش همه برساند بايد برای شهرت نيز تلاش كند . بعضی ها برای اينكه انسان های بی حوصله امروزی را تا آخر شو پای تلويزيون بنشانند از رقاصه ها يا زيبايی خود يا چيزهای ديگر استفاده می كنند و ترفند منسن هم چيزيست كه می بينيد ضمن اينكه آرايش صورت منسن در هر شو كاملا وابسته به مضمون آهنگ است و احساس آهنگ را در همان ابتدا و بدون نياز به دقت حتی به شنوندگان غير حرفه ای ميرساند . كه البته بايد به تقليد گروههای ديگر از او نيز اشاره كرد كه اين امر به خودی خود نشان دهنده موفقيت مرلين در هدفش است. مریلین منسون در رشته فلسفه تحصیل کرده و دکترای این رشته را گرفته او در حال حاضر در حال تحصیل در رشته روان شناسی است و قصد دارد که دکترای خود را نیز در این رشته بگیرد.